مرجعیت علمی به معنای ساده رسیدن به قلهها و مرزهای دانش و معرفت و شکوفایی استعدادهای اجتماعی جامعه نه تنها در حوزه نظری بلکه به صورت یک بحث عملی ضرورت دارد.
بررسی پیشینه تاریخی این بحث حکایت از این دارد که در قرن اول و دوم متاثر از فضای حضور ائمه علیهم السلام و در قرن سوم تا پنجم قمری نیز دانشمندان ایرانی و اسلامی در اوج شکوفایی علمی بوده و کتابهای آنان مورد مراجعه دنیا بوده است.این رشد علمی در سایه وجود فضای علمی آزادانه، گسترش نظریه پردازی و نقد علمی آزادانه و دسترسی دانشمندان به منابع علمی دیگر مذاهب بوده است.
با توجه به رشد سریع علم و تکنولوژی در دنیای معاصر و رقابت کشورها برای تصاحب قدرت و ثروت از مجرای علم، رسیدن به سطح بالای علم و قرار گرفتن در قلههای تولید علم هدفی است که برنامهها و اسناد علمی بالادستی کشور به آن توجه دارد و همواره مورد توجه و تاکید مقام معظم رهبری بوده است.
مرجعیت علمی از کلید واژگان اسناد بالادستی و سخنرانیهای سیاستگذاران علم و فناوری است که شاخصهای ارزیابی آن بهصورت شفاف تبیین نشده است. اگرچه پژوهشهایی در این زمینه انجامشده، لیکن کماکان تصویر ذهنی مورد اجماعی از مرجعیت علمی ایران وجود ندارد. همانطور که رسیدن به مرجعیت علمی و شاخصهای ارزیابی و سنجش آن از مهمترین مباحث است بازشناسی چالشهای اساسی که مانع حصول به مرجعیت علمی شده است یا مسیر نیل به آن را با اختلال مواجه کرده نیز کلیدی است.
آنچه این مهم را تسریع و تسهیل میکند موعودباوری و اعتقاد به مهدویت و مرجعیت علمی اائمه علیهم السلام و به کارگیری علم در راستای تحقق ظهور و گسترش عدالت است. در سایه اعتقاد به مهدویت الگوگیری برای پیشرفت جامعه، توجه به آسیبها و انحرافات در حوزه دین ، رفع مشکلات اعتقادی و اخلاقی، ظهور حکومت جهانی، عدالت گستری، امید به آینده روشن و تجلی آگاهی و خردورزی(رسیدن به معرفت و عقلانیت) حاصل میشود.
با توجه به جایگاه این موضوع و گستره آن در همه ادیان و مذاهب یکی از بهترین موضوعاتی است که میتواند باعث یک گفتمان علمی آزاد شود و فرصت نقد اندیشهها را در میان صاحب نظران تمام ادیان و مذاهب ایجاد و راه را برای آینده روشنتر کند.